شازده کوچولوی ما، امین آراد

ساخت وبلاگ
سلام بر شازده کوچولوی من که در عین بزرگ شدن و مرد شدنش مشکلاتش هم داره با خودش بزرگ می شهچند هفته هست که آراد من آراد همیشگی نیست و مرتب بغض و نگرانی داره جوری بهم ریختی که غیر از خودم مربی باشگاهت معلمت در مدرسه و مشاور مدرسه ات و معلم زبانت همه متوجه شدن و نگرانت شدن. چند مدت هست ترس از جدایی از من داری و در مدرسه و باشگاه بی دلیل بغض می کنی می زنی زیر گریه و دلیلش را فقط و فقط می گی دلم برا مامانم تنگ شده و این دلیل ساده برای بزرگ مرد کوچک من که استقلال جز اولین درسها و مهارتهای زندگیش بوده به شدت عجیبه و غیر قابل باور هست. برای عارضه یابی این هفته دو روز کامل از صبح تا ظهر تو مدرسه ات نشسته ام و رفتارهاتو بررسی کردم و با مشاور و معلم و بقیه کادر مدرسه صحبت کردم. رفتارتو با دوستات زیرذره بین گذاشتم و دیدم که چه قدر بین دوستای امسال و همکلاسی های پارسالت محبوب هستی و به طور یقین مشکلت از مدرسه نیست. یک روز امتحانی برای این که محل مشکل را پیدا کنم گفتم امروز حال نداری نرو مدرسه و کلی مقاومت کردی که می خوام برم و مطمئن شدم مشکل از مدرسه نیست. باشگاه هم نمی تونه دلیلش باشه چون مربی باشگاهت به شدت همراه هست و بهتر از این دیگه نمی تونه در کشف و حل مشکلت منو همراهی کنه. اون یه مرد واقعی هست که تو این شرایط مثل یک دوست کنار من قرارگرفته. مشکل اینه که حرف کشیدن از خودت هم بسیار سخته و دشوار هست. یک روز ظهر که از مدرسه اومدی پیشنهاد دادم دو تایی بریم ناهار رستوران و کمی با هم حرف بزنیم گفتی بریم خوشا شیراز رفتیم و حسابی با هم خوش گذشت ولی باز نفهمیدم مشکلت چیه . بعدش پیشنهاد دادم با هم بریم پارک موافق نبودی رفتیم خونه. فرداش با هم رفتیم سینما در طی فیلم سعی کردم با هم صحبت کنیم و ب شازده کوچولوی ما، امین آراد...ادامه مطلب
ما را در سایت شازده کوچولوی ما، امین آراد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ourlittleprincearada بازدید : 113 تاريخ : شنبه 12 آذر 1401 ساعت: 12:21

امسال 7 سالت تموم شد و شما از مرز کودکی گذشتی. اگرچه تا الان هم زیاد کودک نبودی و بلوغ فکری و رفتاری از همون سنین کودکی کاملا در تو مشاهده می شد الان دیگه به نظرم خودت هم تمایل به بزرگ شدن داری. تنها نشانی که از دوران کودکی در تو باقی مونده بود عدم توانایی شما برای مستقل خوابیدن بود. با اینکه از همان سنین کودکی من و بابا کلی تلاش کردیم تورو تنها بخوابونیم ولی هرچه بیشتر تلاش می کردیم کمتر موفق می شدیم و تو کوچولوی دوست داشتنی و عزیز دل من حسابی بغلی بودی و دوست داشتی همیشه تو بغل من بخوابی. اگر چه منم از بودن کنارت و خوابیدن توی بغل و اون بعل کردنهای لذت بخشت حسابی کیف می کردم ولی نگرانت بودم که مبادا این رفتار در تو به عنوان یک ضعف و عادت اشتباه باقی بمونه.در بهترین حالت شما دو ساعت تنها تو اتاقت می خوابیدی و نصفه شب صدای پات بود که سمت اتاق ما و آغوش من شنیده می شد. واقعا توی این مورد احساس عجز می کردم و نگران بودم یکبار گفتم آراد به نظرت من چه کار کنم تو شبها کامل تو اتاقت می خوابی تو یه مقدار فکر کردی و گفتی من امسال دلم یک جشن تولد درست و جسابی می خواد و می خوام امسال دیگه نگید کرونا هست و تو خونه و خانوادگی جشن می گیریم. خواستی در ازای یک جشن تولد مفصل همراه با فشفشه و آتش بازی و .... این عادتو کنار بزاری. در همین راستا با هم قول و قرار گذاشتیم که این 5-6 ماهی که تا تولدت مونده را خودت تنها تو اتاقت بخوابی و در ازاش ما تولدی که می خوایم بگیریم. و قرار شد اگر حتی فقط یکبار پاتو تو اتاق ما گذاشتی تولد کنسل بشه. راستش آراد خان کن که تقریبا مطمئن بودم که شما حتی اگر بخوای هم نمی تونی تمام شبهارو تنها بخوابی هرچی گفتی قبول کردم و حسابی خرج گذاشتم رو دست خودم ولی در کمال ناب شازده کوچولوی ما، امین آراد...ادامه مطلب
ما را در سایت شازده کوچولوی ما، امین آراد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ourlittleprincearada بازدید : 136 تاريخ : پنجشنبه 31 شهريور 1401 ساعت: 12:17

امسال تصمیم گرفته بودی از کلاس اول به سوم جهش کنی و کلاس دوم را تابستون بخونی. البته جهش برای شما چیز جدید و عجیبی نبود شما در مهد کودک هم همش وارد کلاس بزرگترها می شدی و کل سالت را با اونها می گذروندی. در یک سال و نیمگی در مهد دوست نداشتی در قسمت شیرخوار بمونی و مربی های مهد می گفتن تو را د رکلاس نوپا که مخصوص بچه های بالای دوسال هست می برن. یکبار معلم مهدت می گفت این بچه عجیب می فهمه و کارای عجیب می کنه که همه مارا انگشت به دهن کرده. می گفت قبل از اومدن شما متوجه می شه قرار هست بیاین دنبالش وسایلاشو جمع می کنه و دم در منتظر می مونه و بلافاصله شما میاین و می گفت اسم همه حیوونها را بلده و رنگهارو ازش می پرسیم غیر از فارسی به انگلیس هم می گه و جالب بود که اینارو خودت از تلوزیون یاد گرفته بودی با همون یک ساعت در روز که تلوزیون می دیدی. مشاور مهد خواست مقداری بزرگتر شدی ازت تست هوش بگیریم. بعد از دو سالگی شما ما اومدیم شیراز و تو مهد شیراز هم شما بجای موندن تو مهد سر کلاس پیش 2 می رفتی و برای خودت سر کلاس بچه های 4-5 سال می نشستی. سال بعد یعنی در سه سالگی پا به پای بچه های 5 ساله پیش 1 را گذروندی و همه موارد را یاد می گرفتی در 4-5 سالگی خوندن و نوشتن را تو خونه یاد گرفتی بدون مدرسه و معلم و وقتی رفتی کلاس اول تقریبا همه چیز را بلد بودی. کلاس اول هم اصلا تحمل بودن با همکلاسیهاتو نداشتی و می گفتی اینا خنگن و نمی فهمن و سر این قضیه که معلمت یه مطلب را چندبار توضیح می داد حسابی کلافه و عصبانی می شدی. و می گفتی من می خام کلاس دوم را خودم تو حونه بخونم برم کلاس سوم. من با مشاورها صحبت می کردم اغلبشون به شدت مخالف جهشی بودن ولی یکیشون یک حرف جالبی زد گفت جهشی را برای هیچ کی توصیه نمی ک شازده کوچولوی ما، امین آراد...ادامه مطلب
ما را در سایت شازده کوچولوی ما، امین آراد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ourlittleprincearada بازدید : 517 تاريخ : پنجشنبه 31 شهريور 1401 ساعت: 12:17

آخرین داستان چند روز گذشته را هم برات بنویسم و برم بخوام فردا صبح زود باید سرکار باشم و کلی مار و جلسه در انتظارمه. همیشه می گن وقتی برای انجام کاری متمرکز بش موفق می شی و البته این ویژگی من هم هست تا کتری را که می خوام انجام ندم و نتیجه نگیرم دست بردار نیستم.ماجرا از آنجا شروع شد که در سفر چند ماه پیش اواخر اردیبهشت به تهران با دایی مجتبی رفته بودیم ایران مال. دایی وترد یک مغازه الکترونیک شد و قیمت یک مدل پهباد را پرسید. آخه برای تبلیغات بیزینسش به فیلم برداری با پهباد نیاز داشت و تصمیم داشت یکی بخره. قیمت اون پهباد 18 تومن بود ولی دایی نخرید چون اون پهبادی که می خواست نبود. از مغازه بیرون اومدیم. . ظاهرا همه چی تموم شد. سه ماه بعد در حالی که چند روز مونده بود به تولدت گفتی مامان من برا تولدم به چندتا چیز اجتیاج دارم تو و بابا کدومش را برام می خرید. گفتم به چه چیزهایی نیاز داری رفتی کاغذ خودکار آوردی و لیست کردی. توی لیستت نوشتی پهباد، پیانو، گوشی موبایل. لیستتو خوندم گفتم پهباااااد؟!!!!! می خوای چه کار کنی گفتی لازم دارم و یکی می خوام گفتم پسرم به نظر من که شما الان پهباد زیاد نیاز نداری و واست زوده بذار چندسال بزرگتر بشی بعد برات می گیریم. گفتم موبایل هم که حتی اگر کسی واست بگیره اجازه استفاده نداری فعلا با همین موبایلی که اری واست کفایت می کنه و صلاح نمی بینم بچه به سن شما موبایل پیشرفته اشته باشه. می مونه پیانو که واقعا لازم داری و اونو برات می گیریم. الان 3 سال کلاس موسیقی می ری و بلز و پانو که پیش نیاز پیانو بود را گذروندی تا به پیانو برسی و الان جند ماهی هست که وارد ساز پیانو شدی. قرار شد برای خرید پیانو تلاش کنیم و برا تولدت پیانو بگیریم که گرفتیم. بعد از جشن تولدت ت شازده کوچولوی ما، امین آراد...ادامه مطلب
ما را در سایت شازده کوچولوی ما، امین آراد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ourlittleprincearada بازدید : 387 تاريخ : پنجشنبه 31 شهريور 1401 ساعت: 12:17

امروز ٤ خرداد ١٤٠٠ هست و شازده كوچولوي ما آراد الان ٥ سال ١٠ ماهشه و ديگه واسه خودش مرد شده. امروز دومين دندان شيريت لق شده و در حال افتادنه. دندون پايين شماره يك سمت چپ دومين دندون اصليت هست كه داره درمياد. اولين دندون اصليت كه جوونه زد دندون شماره يك پايين سمت راست بود پسرم. بابت رويش اولين مرواريدت جشن كوچولويي گرفتيم. انشالله سلامت باشي و آغاز رويش همه موفقيتهاي زندگيت باشه.پسرم با افتادن دندون اولش حسابي نگران شده بود ولي با رويش دندان جديد ياد گرفت كه تو زندگي هيچ چيز دائمي نيست و هر از دست دادني يك به دست آوردن را به دنبال دارد. مهم اينه كه ما ياد بگذريم راحت از چيزاي بي ارزش بگذريم تا چيزاي بهتري به دست بياريم و با خاطرات خوش چيزهايي كه قبلا داشتيم شاد باشيم. اولين دندونت را گذاشتم توي آلبومت و تاريخ زدم تا وقتي بزرگ شدي بتوني خاطراتتو مرور كني شازده کوچولوی ما، امین آراد...ادامه مطلب
ما را در سایت شازده کوچولوی ما، امین آراد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ourlittleprincearada بازدید : 108 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:52

آراد عزيز سلام امسال شما ٦ سالت شد و ٢٠ مرداد وقت واكسيناسيون ٦ سالگي و تكميل واكسيناسيون كودكي بود ولي چون كرونا پيك زده بود و تو اوج بود ما يه مقدار ديرتر واست واكسن زديم تا اگر عوارض داشت و نياز به دكتر و بيمارستان بود ناچار نشيم تو اوج پاندمي دكتر ببريمت بنابراين تو شهريور واكسن زدي. چهارتا واكست داشتي كه سه تاش تزريقي و يكيش خوراكي بود. براي تزريقي كه عالي بودي انگار واقعا مرد شدي و جوري رفتار كردي كه نشون بدي دردت نگرفته و شجاع هستي . تو فوق العاده اي پسرم. در مورد واكسن خوراكي فلج اطفال تا از مركز بهداشت بيرون اومديم تف كردي و گفتي تلخ بود شازده کوچولوی ما، امین آراد...ادامه مطلب
ما را در سایت شازده کوچولوی ما، امین آراد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ourlittleprincearada بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:52

پسر دبستاني من امسال شما اول مهر بايد كلاس اولت را شروع كني. اگر چه اين شناسنامه اي هست و شما پارسال تو خونه كل كلاس اول و خوندن و نوشتن را يادگرفتي و امسال بايد بري كلاس دوم. شما خيلي پسر پرتلاش و باهوشي هستي و پارسال اتومات خوندن نوشتن را يادگرفتي. امسال مدرسه احسان ثبت نام كرديم و متاسفانه كلاس الت را مجازي آغاز كردي البته معلمت خيلي خوب و مسلط هست. مدرسه احسان را پس از بررسي و تحقيقات فراوان برات انتخاب كرديم. تقريبا تمام مدرسه هاي تاپ شيراز را مصاحبه دادي و همه را قبول شد و در نهايت بين دوتا مدرسه خوب شما خودت احسان را انتخاب كردي. مجتمع آموزشي بسيار بزرگ با تمام امكانات ورزشي و تفريحي و آموزشي... مدرسه ات استخر و سونا و زمين فوتبال چمن و آسفالت و سالنهاي واليبال و بسكتبال و تنيس و .... داره يك سالن و تالار بسيار بزرگ و مجهز و كانون زبان و سيستم آموزشي عالي داره. انشالله به بهترين شكل ممكن ازش بهره ببري و فونداسيون موفقيت خودت را اينجا محكم كني شازده کوچولوی ما، امین آراد...ادامه مطلب
ما را در سایت شازده کوچولوی ما، امین آراد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ourlittleprincearada بازدید : 109 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:52

امروز تولد دو سالگیت بود و ما برای تعطیلات تابستان اومده بودیم شیراز و خونمونو تازه اندکی تجهیز کرده بودیم تا دیگه اجاره ندیم و بذاریم واسه زمانهایی که خودمون میایم شیراز. تصمیم نداشتیم واست تولد مفصل شازده کوچولوی ما، امین آراد...ادامه مطلب
ما را در سایت شازده کوچولوی ما، امین آراد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ourlittleprincearada بازدید : 110 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:17

پسرکوچولوی من دوباره سلامدیگه از این به بعد نباید پسرکوچولو خطابت کنم چون افکارت انقدر بزرگ شده که مثل پسربچه با تو رفتار کردن کاملا اشتباهه من خاص و متفاوت بودن با تو را عمیقا حس کرده و فهمیدم و دیگر شازده کوچولوی ما، امین آراد...ادامه مطلب
ما را در سایت شازده کوچولوی ما، امین آراد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ourlittleprincearada بازدید : 105 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:17

چند مدتی هست دچار اخلاق زیاده خواهی شدی که همه بچه های توی این سن می شن. امروز ظهر می گفتی کل مرغ ناهار واسه من تو و بابا هم نخورین. من گفتم شما هرچیمی تونی بخوری بخور باطم هست می گفتی نه همشو من می خ شازده کوچولوی ما، امین آراد...ادامه مطلب
ما را در سایت شازده کوچولوی ما، امین آراد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ourlittleprincearada بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:17